ای جانم :)

ساخت وبلاگ

هی لسن، چطورین؟! بعد از مدت ها بالاخره لپتاپو روشن کردم و شروع نوشتن! :) لعنتی ها چقدر دلم واسه پست بلاگی تنگ شده بود :) چقدر دلم واسه تپ زدن رو کلیدهای نرم و لطیف لپتاپ جانم تنگ شده بود ... از وقتی گوشی جدید گرفتم به خودم قول دادم اینجا بنویسم اما ننوشتم ... یعنی من عادت کردم به توی اینستاگرم بودن ... امروز کتاب استادینگ د ناول رو تا فصل شش تموم کردم و یکمی هم توی اینستا چرخیدم و پست جدید فرانک عمیدی رو خوندم و بعد از این هم می رم سر وقت نواختن پیانو و لایو گذاشتن و گپ و گفت با فالورهای جان و بعدش هم دوباره درس و مرور فلش کارت ها و گرامر ... د بعله لعنتی اینجوریاس :) ... چقدر خوبه! هی دلم می خواد بیشتر و بیشتر بنویسم ... کلیدهای لپتاپ خیلی نرم ان ... ادمو ترغیب می کنن به نوشتن ... لعنتی الان دارم یه تِرک جَز می نوشم ... حس و حالش خیلی خوبه ... دارم به کرکترهام می فکرم ... به اینکه ژنویو الان کجاست و همینطور اپل و رِین ... در چه حالن؟! نکنه سه تایی رفته باشن کافه؟! لعنتی ها منم موکا می خوام :)) ... هی لسن، دوست داری از کرکترهام برات بنویسم؟! :)

در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 277 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:48