یه جورایی برگشتم ...

ساخت وبلاگ

هی لسن، حس می کنم دوباره به دنیای متروک وب نویسی روی بیارم ... اینستا رو نمی دوستم چون کسی نمی خونه و فقط لایک می کنن و اینجا ... نمیدونم ... همین الان که می نویسم، هوس آو کاردز می دیدم دوباره از فصل اول و حالا امروز یدفعه حس کردم که خیلی جمعه اس ... و با خودم فکر می کنم که اصلا نوشتن که چی؟! ولی خوب اینجام نمی دونم کسی می خونه یا نه ولی حس می کنم احتیاج دارم شدیدتر از این حرف ها، بی نام و نشون باشم ... نظر شما چیست؟! ... حالا باید برم دوش بگیرم که چقدر خوشم نمیاد و ... تیرداد هم از دیشب تا حالا هیچ تکستی واتس اَپ نکرده و خب شاید سنگینی جمعه یه درصدش به خاطر اون باشه ... لعنتی ولی همین پراکنده نویسی عجب تکستی شد! بنویسم مگه نه؟! ... لعنتی بوی پوست پرتغال میاد تو سرمای زمستون توی شومینه ... جرق جرق پوک شدن چوب و سوختن ...

در مجاورت عشق...
ما را در سایت در مجاورت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msolangeg بازدید : 239 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:17