در مجاورت عشق

متن مرتبط با «دیگر نمی توانم پنهانت کنم» در سایت در مجاورت عشق نوشته شده است

درون ما ز تو یک دم نمی شود خالی! ...

  • همین الان در حال یه ترک یونیک فرانسوی ... تا پلی میشه انگار دارمت ... خاطرات ترمی که گذشت هجوم میارن ... وقته پروازه! فردا بعد از بیست روز می زنم بیرون از این اتاق! طلوع ... خورشیدو می بینم ... دلم شاید یکمی تنگ باشه ... بیشتر خنثام ... از یه طرف به نوشتنت فکر می کنم از یه طرف می گم خب که چی؟! ... بزار با یه پلان یهویی و بداهه شروع کنم ... میام از تو کریدور رد میشم ... یه نگاه به راست کافیه ... در دفترت بسته و غروبی ... شایدم باز باشه ... دیگه هیچ فرقی نمی کنه ... هیچ فرقی! ... بیست روز از هم بی خبر ... دلم خنک شد ... زیادی خوشی زده بود زیر دلت ... فکر می کردی همیشه هستم ... حالا که نیستم احساس خیلی خوبی نسبت به خودم دارم ... دیگه دستم نرفت واست نامه بنویسم ... اصن چی بگم؟! من دیگه احساسی ندارم که بخواد واسه تو بتپه! جیییزس! فقط اینکه یعنی این بیست روزو چطور گذروندی؟! ... , ...ادامه مطلب

  • وقتی اینجا پست نمی ذارم کجا پست می ذارم؟!

  • Insta: watch.me19, ...ادامه مطلب

  • دیگر نمی توانم پنهانت کنم!

  • دیگر نمی توانم پنهانت کنم! از درخشش نوشته هایم می فهمند، برای تو می نویسماز شادی قدم هایم، شوق دیدن تو را در می یابنداز انبوه عسل بر لبانم، نشان بوسه تو را پیدا می کنندچگونه می خواهی قصه عاشقانه مان رااز حافظه گنجشکان پاک کنیو قانع شان کنی که خاطراتشان را منتشر نکنند!؟نزار_قبانی#,دیگر نمی توانم پنهانت کنم ...ادامه مطلب

  • لابد من نمی شناسمت

  • آدم ها می گذرند آدم ها از چشم هایم می گذرند و سایه ی یکایکشان بر اعماق قلبم می افتد مگر می شود از این همه آدم یکی تو نباشی لابد من نمی شناسمت وگرنه بعضی از این چشم ها این گونه که می درخشند می توانند چشم های تو باشند...   #رسول_یونان  ,لابد من نمی شناسمت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها