در مجاورت عشق

متن مرتبط با «دستم را بگیر عشقم» در سایت در مجاورت عشق نوشته شده است

یه جورایی برگشتم ...

  • هی لسن، حس می کنم دوباره به دنیای متروک وب نویسی روی بیارم ... اینستا رو نمی دوستم چون کسی نمی خونه و فقط لایک می کنن و اینجا ... نمیدونم ... همین الان که می نویسم، هوس آو کاردز می دیدم دوباره از فصل , ...ادامه مطلب

  • شاندلم! شاندل به فرانسه یعنی شمع ...

  • هی لسن، داره بارون میاد شر شر و من نشستم کنار بخاری و حس می کنم بلاگر بودن چقدر خوبه و چقدر می تونه یه وبلاگ متروک، مرموز و دنج باشه واسه نوشتن ... دور از غوغای جهان، دور از اینستا و شلوغی هاش، مگه نه, ...ادامه مطلب

  • دیدی که هیچکس مرا یاد نکرد جز غم ...

  • دلم سخت گرفته ... و چقدر درمونده و بدبخت و بی پناه ام ... چه درونم تنهاست ..., ...ادامه مطلب

  • من زنی ام که هر مردی ارزوشو داره! :) :* و تو مردی که هر زنی ارزوشو داره! :) :* جیییزس کرایس! :))

  • یعنی اصن ایجااانم :))) اوووم :**** بوس به خودم :)) همین الان یه ترک یونیکِ انگلیش پلی کردم و حسابی به خودم افتخار دادم و اومدم وسط :))) فیلینگ استرانگ! :)) :** هر مادمازلی باید هر روز حداقل نیم ساعت جلوی اینه تو چشم های خودش عمیق بشه :) خط چشم مشکی بکشه :) سایه دودی بزنه :) چشم های کاریزماتیکو شهلا کنه :) ماتیک زرشکی بزنه به لب های یونیکش :) و تا می تونه قربووون صدقه خودش بره و بررررقصه :) :* ... "من زنی ام که هر مردی ارزوشو داره!" پ.ن: نه تنها مادمازل، بلکه هر موسیویی باید دوست داشتنی بودنو هر روز به خودش یاداوری کنه! :) این اتوبان دو طرفه اس ;), ...ادامه مطلب

  • پلان اول، سکانس اول، ریویرا، خیابان هفدهم

  • داخلی- اتاق سولانژ- غروب گوشی رو بر می دارم و می خوام تکست بدم, وسط پراکنده خوانی هام از مجله ادبی سر شوق اومدم, بحث پیت حلبی شد و اتیش و گرمای وجود, که یادش افتادم ... تصورش کردم بعد اون همه شکست و زمین خوردن هام و سختی دلش, که بالاخره اومده لب ساحل و صدای چرخ ماشینش رو ریگ های درشت سیاه ... از هپروت افکارم که یکم به دنیای واقعی فاصله می گیرم, گوشی رو بر می دارم, می خوام به یکی تکست بدم, لیست پیامک های اخیرو نگاه می کنم ... جیزس! از اخرین روزی که به فلانی تکست دادم چقدر گذشته ... زیر حرکت اسلوی شستم صفحه یکمی می سره بالا و یه پله پایین تر, اسمشو می خونم, شاندل ... اوه از مرز سیزده روز گذشت تکست ندادن هام ... شایدم بیشتر, کی می دونه؟! حتی اگه یه سال هم تکست ندم فکر نکنم جبران اون یه مدت ِکذایی مدام تکست دادن بشه ... هووف ... برو به درک لعنتی ... ته دلم به هم می خوره ... اخه مگه میشه یه ادم انقدر گند بزنه به در و پیکر شخصیتی که خودت ساختیش! ... دلم می خواد شاندلو بگیرم محکم بکنمش از تن اون ... جدا کنمش از اون بی غیرته لاس وگاسی! ... این لقب یونیکو می بینی؟! می چسبونمش رو پیشونیه سفیده مردهای لاسی! با همه و هیچکس می دن و می گیرن بی شرف ها ... دست سردم رو صفحه ی شصت و سه مجله و عطر کاغذیش سخت شده, از ورق کناری چشم های چاپلین با اون سیاه دلبر دورشون چشام و غم لرزیده نگاهمو قاب گرفته ان, ...ادامه مطلب

  • هوم؟! چرا؟!

  • چند درصد از دنیاتو ادمایی می سازن که خودت ساختیشون!؟ یا به نحوی تو زندگیت جریان دارن؟! ادم های قصه ها ... فیلم ها ... موزیک ها ... بیشتر زندگیت با ادم های واقعی می گذره یا خیالی!؟ چرا؟! یکم برام می نویسی؟! ..., ...ادامه مطلب

  • بشنوید مرا ...

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,بشنوید,مرا ...ادامه مطلب

  • مارلون براندو :)

  • همین الان فیلم انعکاس در چشم طلایی مارلون براندو تموم شد ... با صدای شلیک گلوله های پی در پی ... جیزِس ... کرایست ... خیلی تحت تاثیرم ... بعدا درموردش می نویسم ... مارلون ... , ...ادامه مطلب

  • مارلون براندو

  • همین الان فیلم انعکاس در چشم طلایی مارلون براندو تموم شد ... با صدای شلیک گلوله های پی در پی ... جیزِس ... کرایست ... خیلی تحت تاثیرم ... بعدا درموردش می نویسم ... مارلون ... , ...ادامه مطلب

  • در هزارتوی اقیانوس ارام

  • به نام او همین الان دارم به ماجراهای این هفته ی دانشگاه فکر می کنم تا خیلی خوب همه چیزو با جزییات به یاد بیارم ...  می خوام واسه صمد نامه بنویسم ... می خوام به فرشته ی صمد نامه بنویسم ... خیلی حرف دارم که باهاش بزنم ... دارم افکارمو مرتب می کنم ... هیچوقت دوشنبه رو یادم نمیره ... دوشنبه و بغضی که تو رستوران ازاد ترکید ... جلوی اون همه ادم ... هیچوقت صمدو یادم نمیره ... هیچوقت خوبی هاش و بدی هاش کمرنگ نمیشن ... می دونم که بالاخره بهش ایمیل می زنم ... بالاخره می نویسم و می فرستم این نامه ها رو ..., ...ادامه مطلب

  • خاطرات

  • ﻣﻬﻢ ﻧﺴﺖ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺯﻧﺪ ﺍﻡ ﻮﻧﻪ می گذرد،ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗ ﻫﺴﺘﻢ ﻪﺗﺼﺎﺩﻓ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻋﺒﻮﺭ می کنندﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ می شوند ...#پابلو_نرودا,خاطرات,خاطرات یک,خاطرات آمپول زدن,خاطرات یک خون آشام,خاطرات تنبیه بدنی,خاطرات کودکی,خاطرات خون آشام,خاطرات شب جمعه,خاطرات شمال,خاطرات من ...ادامه مطلب

  • عشق را چگونه می شود نوشت؟!

  • دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم عشق را چگونه می شود نوشت در گذر این لحظات پرشتاب شبانه که به غفلتِ آن سوال بی جواب گذشت دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش می دادم که در آن دلی می خواند: من تو را، او را کسی را دوست می دارم ... #حسین_پناهی  ,عشق را چگونه می شود نوشت ...ادامه مطلب

  • شاعرانه ترین کشف

  • تو بعد از کشف الکل، شاعرانه ترین کشف بشری من از سرودن تو مست می شوم ...!   #کامران_رسول_زاده, ...ادامه مطلب

  • دنیا ویرانه ی کوچکی ست ...

  • محبوبم! دنیا ویرانه ی کوچکی ست ... ما یاد گرفته ایم که گریستن، بخشی از انسان است ... مثل درد؛ مثل زخم ها، مثل تنهایی! ما یاد گرفته ایم؛ بگرییم ...  چرا که درد و تنهایی و زخم را نمی توان پنهان کرد چرا که "دوستت دارم" را نمی توان پنهان کرد و قلب های سرخ حتی از زیر پیراهن هایمان هم پیداست   حالا تو ای رنج همیشگی ای صلابت وصف ناپذیر اندوه های پنهانی به من بگو اگر دوستت نداشته باشم چگونه زنده بمانم ...؟! که آیا انسان بی درد را می توان آدمی نامید؟!   #حمید_جدیدی, ...ادامه مطلب

  • خواب هایم بوی تن تو را می دهد

  • خواب هایم بوی تن تو را می دهدنکندآن دورهانیمه شبدر آغوشم می گیری؟!   #فدریکو_گارسیا-لورکا,خواب هایم بوی تن تو را می دهد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها